کسی که راز شکیبایی را بداند، راه درست بهموقع پیش پایش باز میشود.
جنگوصلح- لئون تولستوی- جلد سوم- ص916
- ۳ نظر
- ۰۱ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۰
کسی که راز شکیبایی را بداند، راه درست بهموقع پیش پایش باز میشود.
جنگوصلح- لئون تولستوی- جلد سوم- ص916
لحظهنوشت: با تمام توان از زندگیت لذت ببر!
در برکهی آب٬ در شمیم پیچکها، در صفا و خلوص برخی از کتابها٬ پروردگار را یافتهام٬ حتی گاهی نزد آنان که مذهبی ندارند، اما نه هرگز نزد کسانی که شغل شان گفتن از اوست.
زندگی از نو، کریستین بوبن، ترجمه ساسان تبسمی، نشر باغ نو
حتی اگر به دوردست ترین نقاط تبعید شوم، همواره خوشبخت بوده ام. زیرا خوشبختی واقعی در اختیار خود انسان است. خوشبخت کسی است که شخصیت، نیت و اعمال خوبی دارد.
مارکوس اورلیوس
توی صف سلف پشت سرم بود. نمی شناختمش.
سلام کرد و پرسید: ادامه تحصیل توی ایران فایده ای هم داره؟
بهش گفتم بستگی به این داره که چجوری به زندگی نگاه کنی.
لبخند زد، گفت: جوابت برایم قانع کننده بود!
واجب شد عکسی که همیشه توی کیف پولم دارم رو نشونش بدم، بهش گفتم به نظرت این شکل چیه؟
اول خندید، بعد نگاهم کرد و گفت: فیل توی شکم مار بوآ؟! :)
*.عنوان و عکس: شازده کوچولو- ترجمه محمد قاضی.
"آنکس که با شور باخته است، به اندازه ی کسی که شورش را باخته است، نباخته است،..."
کی یر کگارد
خودم نوشت:
شکست های همراه با اقتدار را به پیروزی های حقیرانه ترجیح میدهم،...
مناسبات اقتصادی صرفا در آنچه میتوانیم انجام دهیم اثر نمی گذارند. آنها کار موثرتر و غریب تری نیز می کنند: مناسبات اقتصادی عملا دایره امکانات ما را برای عمل محدود می کنند. اشکال سرمایه داری این نیست که به توزیع ناعادلانه ثروت میدان میدهد، بلکه اشکال آن این است که به شخصیت همه کسانی که در چارچوب آن زندگی می کنند لطمه وارد می کند، از این راه که میان هر فرد و تحقق طبیعت راستین او گسست و فاصله می اندازد، و علاوه بر موانع بیرونی، موانعی درونی هم بر سر راه عشق ورزیدن ایجاد می کند. در اینجا پژواکی مهم برای زندگی امروزی هست. اگر ناگزیر باشیم بهترین قوای خویش، و تقریبا همه قوت خود، را صرف معاش کنیم، و اگر در این کار ناگزیر باشیم بی اندازه اهل رقابت، یا بی رحم، شویم، چیز زیادی از وجودمان برای عشق ورزی باقی نمی ماند. تنها می توانیم در حاشیه زندگی خویش و با ته مانده قابلیت هایمان عشق بورزیم. این وضع و حال بعدی مصیبت بار پیدا می کند وقتی که دیگر نتوانیم باور داشته باشیم که نظام اقتصادی بهتری امکانپذیر است. عشق، که غایت طبیعی زیستن است، در مقیاس گسترده ای فرع بر دنبال کردن وسایل امرار معاش می شود.
شرایط عشق- جان آرمسترانگ
هرگز از خود نپرسیدهام که آیا باید زندگی کرد یا نه؟ گیاه باید بروید چون گیاه است و جز نموّ چیز دیگری نیست. از این بابت من مردی ابتدایی و غریزی هستم. همیشه از خود پرسیدهام که چگونه باید زیست. اما خود زیستن سؤال ندارد باید زیست چون باید زیست.
سوگ مادر- شاهرخ مسکوب
*عکس: زندگی دوگانه ورونیکا- کیشلوفسکی