روی صندلی، جلوی دوربین نشستم و آماده شدم برای عکس. گفت لبخند بزن. شاید منظورش این بود که اگر لبخند نزنی نمیشود. یک لبخند گذاشتم روی صورتم. عکس را که گرفت، گفت نایس پیکچر :)
- ۲ نظر
- ۲۷ دی ۹۶ ، ۲۳:۵۵
روی صندلی، جلوی دوربین نشستم و آماده شدم برای عکس. گفت لبخند بزن. شاید منظورش این بود که اگر لبخند نزنی نمیشود. یک لبخند گذاشتم روی صورتم. عکس را که گرفت، گفت نایس پیکچر :)
میگوید آهنگ ایرانی هم روی گوشی دارم! کلی وقت دنبالش میگردد و بعد آهنگ
شروع میشود. از همان ابتدا تشخیص میدهم یک آهنگ از آغاصی. با هم بلند
میخوانیم: آمنه آمنه چشم تو جام شراب منه :)
کسی که راز شکیبایی را بداند، راه درست بهموقع پیش پایش باز میشود.
جنگوصلح- لئون تولستوی- جلد سوم- ص916