سالها قبل راهب یک صومعه که اسمش پاموه بود، درخت خشکیدهای را بر فراز کوهی استوار کرد. او از یکی از شاگردان جدیدش به نام یوآن کولوف خواست که هر روز این درخت را آبیاری کند. یوآن سالهای سال هر روز صبح، وقت سحر، سطلی را پر از آب میکرد و با خود به کوه میبرد و به درخت خشکیده آب میداد. غروب بود که به آنجا میرسید و بعد در تاریکی مطلق به دیر برمیگشت و به این ترتیب سه سال گذشت. در روزی دلانگیز وقتی یوآن از کوه بالا میرفت، متوجه شد که تمام شاخههای درخت شکوفه کرده است.
*:ایثار (The Sacrifice)ٰ، آندری تاکوفسکی، سینمای روسیه، 1986.
- ۲ نظر
- ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۰