چیز دیگر

...،در ره دل، چه لطیف است سفر

چیز دیگر

...،در ره دل، چه لطیف است سفر

چیز دیگر

هرگز حضورِ حاضرِ غایب شنیده ای؟!
من در میانِ جمع و دلم جای دیگر است،...
سعدی

بازیِ زندگی

سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ
قرآن زندگی دنیا را به "بازی" تشبیه می کند تا بر پوچی و عبث بودن آن تاکید کند. اما کمتر به این نکته توجه می شود که تعبیر قرآنی به طور ضمنی اذعان می کند که این بازی،مادام که گرم آن هستی،مفرح و معنادار هم هست."بازی" را از دو زوایه می توان دید: برای کسی که گرم بازی است،تمام حرکات و رفتارها،معطوف به غایت از پیش تعریف شده است - برای مثال، تمام تلاش ات باید معطوف به آن باشد که توپ را به دروازه ی حریف بزنی - و این غایت مندی،به معنای مهمی به رفتار بازیگران معنا می بخشد.
اما کسی که از بازی کنار می نشیند،عرقش خشک می شود و بازی را از بیرون نگاه می کند، چه بسااز خود بپرسد که اینهمه برای چیست؟ چه معنا دارد که گروهی انسان بالغ این طور غافلانه به دنبال یک توپ از این سوی میدان به آن سوی دیگر می دوند،واین طور هیجان زده و پر شور فریاد می کشند و عرق می ریزند؟!
نگاه از بیرون، ناظر را با "پرسش معنا" رو به رو می کند.
اما یافتن غایتی برای بازی ورای خود بازی کار دشواری است، و اگر فرد نتواند آن غایت فرا-بازی را بیابد،خود را با بحران بی معنایی رو به رو می بیند،و بازی را به معنای مهمی عبث می یابد. نگاه پوچ انگارانه ی ادبیات دینی نسبت به دنیا بیشتر ناشی از این نگاه کنار گود است. نخستین کار نبی این است که مارا از گرماگرم بازی به جایگاه تماشاچی بکشاند،و پرسش از معنای بازی را پیش روی ما بگذارد، و وقتی که از پاسخ درماندیم، پاسخ خودش را که پیام استعلایی دین است، به گوش ما زمزمه کند. اما خواه آن پیام را بپذیریم خواه نه،کسی که از گرماگرم بازی درمیانه ی میدان به کنار گود کشیده میشود و بازی را از بیرون تماشا می کند،دیگر نمی تواند بازی را جدی بگیرد.
کشف "جدی نبودن" بازی یعنی تماس با چهره ی "عبث" بازی.
اما این کشف رویه ی دیگری هم دارد که به همان اندازه مهم است: اگر بازی را زیاده جدی نگیریم،بازی کردن به مراتب دل انگیز تر می شود!
آرش نراقی
  • ۹۵/۱۱/۱۹
  • امیرحا فظ

آرش نراقی

زندگی

نظرات (۱)

  • .: جیرجیرک :.
  • گاهی حس می کنم بلاگرا مثل یه زنجیره عمل می کنن بدون این که خودشون متوجه باشن. یه نوشته می خونی و درگیرش می شی و بعد خودت می نویسی و متوجه می شی می تونه ربط پیدا کنه به اون مطلب که خوندی و نهایتن با پست های دیگه ای روبرو می شی که انگار مکمل بحث و موضوع ذهنیت بودن. 
    خیلی به جا و خوب بود این متن، مرسی :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی